بقاء

روزهای زیادی چون غزالی در بیشه بوده ایم و با تمام توان دویده ایم.
روزهای زیادی چون شیر،پر غرور و خرامان بوده ایم ، اما باز با تمام توان دویده ایم.
غزال بوده ایم و دویده ایم تا خورده نشویم تا بقا بیابیم.
شیر بوده ایم ،غزال را دریده ایم تا گرسنه نمانیم تا بقا بیابیم.
انسان هم که باشیم هر روز دریده می شویم و می دریم. نبرد می کنیم با روزهای سخت،با زندگی با روزگار،با
آرزوها و امید هامان با عشق یا بی عشقی هامان
شکست می خوریم و ناامید می شویم و فرو می ریزیم
پیروز می شویم، اوج میگیریم و پای می کوبیم
تا بقا یابیم.
و نام تمام این تلاش ها برای یافتن بقاء را زندگی می گذاریم.
+ نوشته شده در دوشنبه ۶ آذر ۱۳۹۱ ساعت 11:25 PM توسط الهه نظری مطلق(شاپرک)
|
از اینکه به کنج پیله ام می آیی و نجواهای دلم را می خوانی، شادمانم.