در یک دوچرخه سواری اردیبهشتی، عزیزی حرفی ساده زد که عجیب عمیق بود.

 او گفت: "فکر نمی کنی بیش از حد و به سختی پا می زنی اما سرعت لازم را نداری؟یعنی میزان انرژی مصرفیت با بازده سرعتت یکسان نیست! "

گفتم چرا دقیقا پاهام  هم دیگه درد گرفته !

گفت:خوب دوست من دنده دوچرخه ات رو تنظیم کن!به همین سادگی!اینقدر سختی لازم نیست!

و همین حرف ساده تلنگر خوبی بود که بفهمم چرا یک عمر بیش از حد تلاش کرده ام و آنطور که باید بازده نداشته ام.دنده زندگیم تنظیم نبوده!

دنده ء زندگی تو تنظیم هست؟سرعت سپری شدن سالهای عمرت با جایی که ایستاده ای هم خوانی دارد آیا؟راضی و خوشحال پا می زنی و می روی به سمت مقصد یا نفست بریده و به قول فروغ،صدای پایت از انکار راه بر می آید؟

تا اردیبهشت هست و تولدی در راه ،باید از نو دنده ها را چک کرد...روزهای قشنگی به انتظار است.