چند وقتيست هر روز كارگراني را مي بينم كه در حال باز سازي بناي قديمي هستند.آجر به آجر و آرام آرام هر روز يك بخش كوچك را ترميم مي كنند و ادامه مي دهند. نه عجله اي دارند،نه شتابي عجيب در كارهايشان مي بينم.همين روند آرام دارد كم كم نتيجه مي دهد و مي شود يك بناي زيباي آجري كه احتمالا قرنها زندگي خواهد كرد.

راستش كمي اين روند آرام براي من عجول پر شتاب ،عجيب اما قابل تامل است.هر روز كه مي رسم به اين بنا نگاه ميكنم و درس مي گيرم.هر روز ترمز دستي خودم را مي كشم و سعي مي كنم زندگيم را مهندسي كنم.گاهي مهندس ناظر بناي سي و اندي ساله ام مي شوم.گاهي كارگري كه بايد بخشي را تخريب كند و گاهي بنّايي براي بازسازي.

ارديبهشت از راه رسيده....بايد در بناي سي و اندي ساله ام قدمي بزنم .... بايد آجر به آجرش را بررسي كنم و بازسازي بناي وجودم را اينبار آرام و بدون شتاب از سر باز گيرم.