2012
امروز داشتم فیلم ۲۰۱۲ رو می دیدم.
فیلم جالبیه !داستان در مورد نابود شدن کره زمین و رسیدن زمان مرگ زمین و نهایتا همه انسان هاست !هر چند ۲۰۱۲ فقط یک عدد سمبولیک است برای آخر الزمین !ولی از خیلی از علایم پیش گویی شده در قران و انجیل در این فیلم استفاده شده بود و نهایتا کشتی فضایی که عده ای برای خود ساخته بودند تا با آن نجات پیدا کنند و البته هم نجات پیدا کردند ...آدم رو یاد کشتی حضرت نوح می انداخت و به فکر میبرد که آیا حضرت نوح هم چون جز ثروتمندان بوده ،توانسته سوار آخرین کشتی بشر آن زمان شود یا ...؟
همیشه بر مبنای آنچه مطالعه کردم ،اعتقادم این بوده که اول آخرالزمان ،خواهد شد و بعد آخر الزمین !
که در این فیلم به آخر الزمان شدن هیچ اشاره ای نشده بود.من فکر میکنم همین طور که روزگار ما نسبت به چند سال قبل بی مهر تر و خشن تر می شود ،همینطور هم این نامهربانی ها بیشتر خواهد شد و سال های آتی،سال های تنهایی بشر و فاجعه ای به نام بی عشقی را در بر خواهد داشت .که این خود آخر الزمان انسانیت است ...در مسیحیت صحبت از شخصی است که در آخر الزمان می آیدکه دجال نام دارد...کسی که قدرت خلق کردن دارد ...چهره ای نورانی داشته ولی از درون پیر است ...کسی که پشت نقاب مهربانی و کمک به فقرا ،ابلیس است وحاصل پیوند شیطان و انسان !و در مقابل این نیروی اهریمنی ،مسیح خواهد آمد ... که هر مکتب برای ظهور کسی ،انتظار می کشد و همه بشریت میداند که روزی کسی خواهد آمد و زندگی دنیوی تمام خواهد شد .
و چیزی شبیه به این اعتقاد و جنگ بین دو نیروی مثبت و منفی در اسلام ما و حضور منجی در آخر الزمان .
من به اکنون فکر می کنم ...به دجال هایی که با هر عنوان کشیش یا روحانی ،با لبخند دستی بر سر مردم می کشند و در محافل خود ،حکم جنگ و کشت و کشتار و غارت می دهند به بهای سکه ای بیشتر یا کاخی بزرگتر !ویا قطعه زمینی روی کره ماه ,وسعت لبخندشان را بیشتر می کنند و البته با عمق لبخندشان ...جیب هایشان نیز بزرگتر می شود که این روز ها در زمانه ء برده داری مدرن !!!همه چیز به هم ارتباط پیدا می کند و محبت نیز با ثروت پیوند خورده و دل با نفرت !و هویت با شماره ای که تمام اطلاعات تو را گزارش می دهد!
پس به ابراهیم و مسیح و محمد خواهم گفت ...کجایید؟دجال ها روح ما را می جوند...این دجال ها خدای ما را نیز که شما گفته بودید دارند غارت می کنند و دل هایمان را که گفته بودید ,خانه خداست !!!همچون بتخانه های قدیمی دارند با تبر کفرشان می شکنند و اسمش را می گذارند دین !
هنوز کو ه ها به راه نیفتاده اند ولی ...وحدت بین این تن های خاکی ,از بین رفته و انسجامی باقی نمانده !هنوز مذاب داغ و سوزان از آتشفان ها جاری نشده ولی مذاب نفرت و بی عشقی و خشم و حسد جانمان را به آتش کشیده !
و به نوح فکر میکنم....و به کشتیش !و به خودم که در این میانه بی هیچ هویت ویزه ای و مال و منالی , چگونه شاهد دجال هایم و شاهد نابودی بشر !و گوشه ای نشسته ام !بی اینکه بتوانم برای نابودی بشر کاری انجام دهم و عشق را که نفس های آخرش را می کشد...زنده نگه دارم !درست مثله زمین ...که اخرین نفس هایش را میکشد و به زودی صدای فریاد های پر دردش گوش بشر را کر خواهد کرد ....
باید کاری کرد ...
از اینکه به کنج پیله ام می آیی و نجواهای دلم را می خوانی، شادمانم.